تاریخ بروز رسانی سپتامبر 25, 2019 %%
سرگذشت بی اعتمادی ها و نداشتن خانه و کاشته برای هر فرد در دام افتاده ای، مسئله تازه ای نیست. معمولا بعد از اعتیاد، دومین چیزی که فرد از دست می دهد، خانواده است. این داستان آشنایی است برای بسیاری از بیماران اعتیاد تازه ترک کرده اند. یکی از این افراد حمید نام دارد بعد از درمان اعتیاد ، با بی اعتمادی خانواده دوباره رو به کارتن خوابی میاورد .
او که در هنگام جمع آوری معتادان متجاهر برای کمپ ترک اعتیاد اجباری ماده 16 دستگیر شد. با اینکه او اعتیاد نداشت، اما به دلیل بی خانمان بودن و وضع نابسامانی که داشت، همراه سایر افراد راهی کلانتری شد. بعد از بررسی های لازم و مشخص شدن عدم اعتیاد، برای رسیدگی به وضعیتش، وی را به یک مشاور و مددکار ارجاع دادند.
طبق گفته های حمید، او فرزند یکی یک دانه خانواده اش بود و والیدنش او را از هر خواسته ای بی نیاز کرده بودند. این نازپروردگی تا به جایی بود که درس و مدرسه را به دلیل سخت بودن امتحاناتش در دوران راهنمایی رها کرد و در 15 سالگی که پدر خود را از دست داد، این لاابالی گری به اوج خود رسید. از آنجایی که مادرش بار مسئولیت زندگی را به دوش می کشید، حمید هم برای رهایی از تنهایی تمام وقت خود را با دوستانش می گذراند.
بی هدف بودن در زندگی یکی از دلایل اعتیاد شیشه و تریاک
بعد از گذشت مدتی از مرگ پدر، بدون هیچ انگیزه و هدفی در زندگی او به تعارف یکی از دوستانش به استعمال مواد مخدر تریاک پرداخت. از آن روز به بعد طعم نعشگی برایش خوشایند آمد و کم کم در دام اعتیاد تریاک گرفتار شد. کمتر از دو سال طول کشید که استفاده از تمامی مواد مخدر صنعتی اعتیاد به شیشه روی آورد. زیرا دیگر مواد مخدر سنتی جوابگوی نیاز خماری وی نبودند.
بیست و دو ساله بود که با کتایون آشنا شد. کتایون زنی بسیار مهربان و صبور بود. او هنگامی متوجه اعتیاد حمید شد که دخترش را باردار بود. بعد از بالا گرفتن شدت اعتیاد حمید، صبر کتایون لبریز شد و او را از خانه بیرون انداخت.
درمان اعتیاد حمید با عدم باور و اطمینان خانواده شروع کارتن خوابی
پس از آن خانه حمید شده بود پاتوق معتادان برای مصرف. اما از آنجایی که پولی برای خرید مواد مخدر نداشت، از آن جا نیز بیرونش کردند. به این ترتیب بود که دوران بی خانمانی و کارتن خوابی حمید شروع شد. تا اینکه حدود 2 سال پیش فرد خیری بر سر راهش قرار گرفت و او را تشویق به ترک اعتیاد کرد. حمید که خود از وضعیتش خسته شده بود، با آغوش باز دستان پر مهر فرد خیر را گرفت و شروع به درمان در مرکز اعتیاد نمود.
پس از ترک او دوباره به آغوش خانواده اش بازگشت. اما این بار این بی اعتمادی کتایون بود که بار دیگر او را به سوی کارتن خوابی سوق داد. همسرش شرطی بی اساس برای پذیرفتن وی گذاشته بود و آن پاک ماندن برای دو سال دیگر بود. این گونه بود که حمید دوباره در خیابان های مشهد، مهمان کارتن ها و سطل های زباله شده بود.
پایان پیام.
خانم عطر پاکی